تو را در خاطرم می جویمت
شاعر: دکتر کمال حسینیان زاده
تو را در خاطرم میجویمت پیدا كنم هر شب
شبِ بیخواب خود، با منظرت زیبا كنم هر شب
نمیدانم مرا، کوته دمی آیا، درین بیانتها گیتی
کسی بیند چرا من تا سحر غوغا کنم هر شب؟
به راهی که شب آخر گذر دادند ترا از من
هزاران ره ، مسیر آمد و شدها کنم هر شب
نبینی از نفیر من برون ریزد درون تیرهام آیا؟
که رنگی از سیاهی بر تن دنیا کنم هر شب
مرا امید اینکه یک نظر غرقت شود چشمم
نمیدانی چهسان با دلهره فردا كنم هر شب
ترا هرروز کمال این انتظار فرسود و پیرت کرد
و لیکن قامت فرتوت خود حاشا كنم هر شب